دل نوشته های شخصی
سرزمين مادري مهد آن يار دلجويي ست كه قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهيم سپرد جان در جوار شيرينش.
| ||
|
رحم کن بر دل غم دیده زارم ، بازآی صد خزان آمد و بگذشت بهارم ،باز آی به فدایت همه هستی ، تو همه هستی من باعث درد من و مایه سر مستی من یک دم از کوی دلم بگذر و از من مگذر بلبل باغ وفا ، از ره گلخن مگذر صبر کن یک دمی،ماه شب افکن، مگذر بگذری از من اگر ، لجظه مردن ، مگذر ندهم چان و دگر بار دگر زنده شوم محضر روی تو چو بینم مه تابنده شوم زاهد از میکده راندم، چه کنم مست و خراب ؟ خالی از می شده در دست سبویم ، چه کنم؟ نظرات شما عزیزان: برچسبها: ف [ شنبه 18 دی 1400
] [ 2:43 ] [ محمدرضا ] |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |